کد مطلب:254031 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:277

واپسین منزل
وجود مقدس امام هادی برای معتمد عباسی به دلیل زهد و تقوا، دانش و سازش ناپذیری با ستم و سلطه گری، دیگر قابل تحمل نبود. به همین دلیل، تصمیم گرفت تا زهر كشنده ای به حضرت بخوراند. همین كه امام زهر را تناول كرد، به بستر بیماری افتاد. در مدّت بیماری، شیعیان و بزرگان حكومت به عیادت حضرت می رفتند. سرانجام زهر بدن امام را به شدت ملتهب ساخت و حضرت دریافت كه در آستانه كوچ به سرای باقی است. روی به سمت قبله كرد. هنگام وفات ذكر خدا و ترنّم توحید بر لبان مباركش جاری بود و روح مطهر امام در حالی كه سرشار از معنویت بود، به ملكوت پرواز كرد. امام حسن عسكری(ع) پس از غسل و كفن بر پیكر پاك پدرش، نماز گزارد؛ در حالی كه قلب شریفش در حزن و تأثر می گداخت. زمان شهادت امام هادی(ع) را سوم رجب سال 254 و نیز 25 جمادی الآخر همین سال نوشته اند.

جمعیت زیادی در این خانه و اطرافش اجتماع كردند. امام حسن عسكری(ع) با سری برهنه از اندرون بیرون آمدند. مردم به احترامش از جای برخاستند و تسلیت عرض كردند. آن حضرت نزدیك درب اندرون روی زمین نشست و آن گاه جنازه با شكوه خاصی تشییع شد و در پیشاپیش پیكر پاك امام، وزیران، علما، قضات، سران سپاه و سایر افراد و دودمان عباسی حركت می كردند. با وجود آنكه امام یازدهم بر پیكر پدر نماز گزارده بود، به دستور خلیفه، احمد بن متوكل نیز بر جناز حضرت هادی(ع) نماز خواند.

پیكر امام هادی را به منزل آن حضرت انتقال دادند؛ منزلی كه به قول خود او بیست سال و نه ماه را در آن تحت شرایط سخت و فشار های سیاسی خلفای عباسی گذرانید. امام حسن عسكری(ع) پدر را در اتاقی كه عبادتگاهش بود، دفن كرد. پس از فراغت از مراسم خاكسپاری، مردم تشییع كننده به سوی امام یازدهم شتافتند و تسلیت های پرشور خویش را به آن حضرت تقدیم كردند.

بعدها امام حسن عسكری، آن گاه نرجس خاتون مادر حضرت مهدی(عج)، حكیمه خاتون و سپس حسن بن علی الهادی در این خانه دفن شدند. [1] سالیان متمادی بارگاه عسكریین زیارتگاه مشتاقان عترت نبی اكرم بود؛ تا آنكه در تاریخ 3 / 12 / 1384 ش. این مرقد مقدس از سوی عده ای معاند و دور از منطق و خرد تخریب شد. و بقایای گلدسته های آن در تاریخ 23 / 3 / 1386 با حمایت اشغالگران آمریكایی و انگلیسی منفجر گردید.


[1] تاريخ يعقوبي، ج2، ص535؛ مروج الذهب، ج2، ص580 ـ 581؛ اثباة الوصيه، ص206؛ الانوار البهيه، محدث قمي، ص271؛ نور الابصار، ص166؛ الصواعق المحرقه، ص189.